یا صاحب الزمان ادرکنی

من تماشای تو میکردم غافل بودم ... کز تماشای تو خلقی به تماشای من است

یا صاحب الزمان ادرکنی

من تماشای تو میکردم غافل بودم ... کز تماشای تو خلقی به تماشای من است

اکثر مردم چون با درجات نظامی آشنایی ندارند به هر افسر یا درجه داری می گویند: جناب سروان. پس کسی که به هر نظامی می گوید جناب سروان یا اصلا درجات نظامی را نمی شناسد و یا تفاوت بین آنها را درک نمی کند. 
بعضی از دختر خانم ها و آقا پسر ها، به محض اینکه از کسی خوششان می آید، به هیجانشان درجه ی "عشق " می دهند . بدون اینکه به میزان و جنس آن علاقه و زمینه های آن علاقه مندی توجه کنند.
یک ستوان دو، برای رسیدن به سروانی ۸ سال باید خدمت کند یعنی ۴ سال تا ستوان یکمی واز آن درجه ۴ سال تا سروان شدن؛ بیاید ،برود، بیاموزد و آزمون دهدو...
علاقه هم مثل درجات نظامی سلسله مراتب دارد و از آشنایی شروع میشود و تا دوستی ،

صمیمیت و عشق  ادامه پیدا میکند. 
در اکثر موارد وقتی جوان (یا نوجوان) احساس می کند عاشق کسی شده ،در واقع فرصت یا زمینه انتخاب دیگری را نداشته و برای اولین بار با موقعیتی مواجه شده که اساسا عشق نبوده ، احساسی که با نگاه و برخورد اول معمولا به سادگی ایجاد می شود و اغلب پایدار نیست.

خیلی وقتها احساس نخستین برخورد ویژه  با جنس مخالف با عناوینی چون آشنایی یا هر چیز دیگری چون با هیجانات دیگری همراه می شود ؛ مثل استرس، اضطراب و خجالت و البته هیجان جنسی و... حال غریبی را در فرد به وجود می آورد و جوان فورا آن حس و حال را جناب عشق لقب می دهد و دیگران را عاجز از درک عمق و ژرفای آن عاشقی! میداند.

اشتباه دیگر این است که این هیجان زود گذر را با حالت دائمی عاشق بودن اشتباه میگیرند و بعد از مدت کوتاهی دلبستگی هیجان انگیزی که به وجود آمده به تدریج تحلیل می رود و کم کم اختلافات بروز می کند و سرانجام سرزنش های دو جانبه باقیمانده هیجانهای اولیه را از بین می برد و... هر یک تمام اهالی جنس مقابل را به بی وفایی وسست عهدی متهم میکنند که تمام دخترها بی وفایند یا تمام پسرها عهد شکن.

عشق محصول صمیمیت و صمیمیت محصول دوستی و دوستی محصول رفاقت و رفاقت  از اشتراکاتی مثل همسایگی، همکلاسی، همکاری وهم ... ناشی می شود (معمولا هر هم... منجر به رفاقت نمی شود و در همان حد می ماند و البته لزومی هم ندارد.) ونقطه شروع؛ آشنایی و شناخت است. بین درجه آشنایی تا عشق خیلی فاصله است. 
در عشق حقیقی ورابطه ی با خدا نیز این چنین است. 

خدا خوان تا خدا دان فرق دارد 
که حیوان تا به انسان فرق دارد 

بدینسـان از خدا دان تا خدا یاب
زانســان تا به سبحان فرق دارد
امیرعلی علوی مهر

نظرات  (۱۰)

۱۷ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۳ چشم انتظار
سلام
خسته نباشید
عالی بود
کاملا موافقم
رضا(خسرو شکیبایی):فریــد ، بـابـا

عــشق اون نیست که وقـــتی دیدیـــش دلـــت بلــرزه

عشـــق اونــه که وقـــتی نمـــیــبینـیــــش دلـــت میـــخواد کــــَـــنده شه ...

خانه ی سبز -1375
به گل گفتم : عشق چیست ؟ گفت : از من خوشکل تر است ...

به پروانه گفتم : عشق چیست ؟ گفت : از من زیباتر است...

به شمع گفتم : عشق چیست ؟ گفت : از من سوزان تر است...

به عشق گفتم : تو چیستی ؟ گفت : نگاهی بیش نیستم...
۲۱ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۱۴ نرجس السادات

به نظر من عشق به انسان بی معنی هست . چطور میشه عاشق کسی باشی که از نظر وجودی مثل خودمون هست . از نظر من عشق منطقی فقط عشق به خدا هست . چون ان هست که وجودت رو ساخته . خدا هست که از همه بالاتر هست . ما انسانها رو میتوانیم دوست داشته باشیم . با احساس دوستی هست که انسان میتونه کارهای اشتباه و بد طرفشو ببینه که منجر به زندگی اشتباه هم نمیشه ولی با احساس عشق نمیشه اشتباه طرف رو دید در نتیجه فقط میتونی عاشق خدا باشی چون تنها ان هست که فاقد اشتباه هست

پاسخ:
حقیقت امر همین است...
۲۳ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۵۰ فاطمه به نرجس السادات
عزیزم مگه ما عاشق میشیم ک با قدرت عشق اشتباهات طرفو ببینیم؟! خب همین ک نمیتونیم اشتباهاشو ببینیم یا اصلا بداشو خوب میبینیم اسمشو گذاشتن عشق!! در غیر اینصورت یه اسم دیگه ای مثلا علاقه نسبی اونم شاید...میذاشتن!!

اون عشق حقیقی رو ک شما میفرمایین درست...
بله عشق حقیقی فقط خداست، اما تو این پست بحث عشق زمینی بود ک به تعبیر انسانها اسمش عشق شده و ب این خاطر خواستن اسمشو عشق بذارن،  چون میخواستن اوج دوست داشتنو نشون بدن!!

مثل زیبایی ک سرچشمه زیبایی خداست
ولی ما به خیلی از انسانها هم لقب زیبا رو میدیم!!
و عشق هم همینطور...
سرچشمه و مبنع و مبداء و مقصد عشق خداست
ولی ما به اونایی ک حس میکنیم از خصوصیات خدایی توشون هست و مامیتونیم اون خصوصیاتشون رو احساس کنیم و برای اینکه زبانا اوج احساس و دوست داشتنمونو ابراز کنیم میگیم ک عاشقشیم!!

خیلی کم اتفاق میفته ما با انسانهایی ک خدا از عشقش تو روح اونا دمیده مواجه بشیم یعنی عاشقشون بشیم!!
ومقدمه عشق الهی میتونه عشق مجازی باشه!!
پس هر کسی عشق رو تجربه نمیکنه
و هر کسی معنی اونو نمیفهمه
و هر کسی از عشق مجازی به عشق حقیقی(خـــــــــــــدا) نمیرسه!!!!
هر کسی عاشــــــــــــق نمیشه!!!

عاشقی را عاشقیت لازم است........
۲۴ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۲۷ نرجس السادات

سلام . خطاب به فاطمه خانم

بنده ترجیح میدم سکوت کنم به دو دلیل

1. حق بحث در اینجا ندارم چون محل بحث نیست درواقع اینجا وبلاگ این اقای محترم هست .

2. اگر هم بشه بحث کرد بی نتیجه هست چون این فرمایشات شما فقط عقاید و نظر شماسمت

پس حکمی جز سکوت نیست . خداوند مهربان نگهدارد

با پوزش از نویسنده وبلاگ
نرجس السادات عزیز،من هم قصد بحث نداشتم
خب کامنت شما هم فقط عقاید و نظرات خودتونه!!
واینکه من فرمایشات شما رو رد نکردم!!
و موضوع بعدی اینکه من هم قصد بحث نداشتم ولی چون نظرات ما عمومی هستند و فقط نویسنده وبلاگ این نظرات رو نمیبینن احساس کردم علاوه بر توضبیحات شما (ک من ردشون نکردم) نیاز هست توضیحاتی داده بشه!!

از شما هم معذرت میخوام ک در مورد نظرتون نظر دادم!!
حق با شماست...
نظرات همه بازدید کنندگان صرفا فقط یک اظهار نظر درمورد پسته و اینجا جای انتقاد و یا موافقت با نظرات دیگران نیست!!

۲۴ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۰۵ اهل کاشانم
سلام
مطلب جالبی بود
واقعا ممنون
پاسخ:
سلام.
خوش اومدین...

واقعا نمیدونم چی بگم فاطمه خانم

 در دو پست در عرض کمتر از سی دقیقه دو مدل جواب و نظر دادی .

           والعاقبه للمتقین

نرجس خانوم ایشالا خوشبخت بشی و عاقبت بخیر.....

ما رو هم دعا کن...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی